امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1882

1. چو کار جهان نیست جز بیوفایی

2. درو با امید وفا چند پایی

3. رها کن، چرا می کنی قصر و ایوان

4. به جایی که نبود امید رهایی

5. بلند آفتابی ست هر یک که بینی

6. بگرد اندرو در هوای هوایی

7. اگر آدمی غرقه گردد به دریا

8. از آن به که با کس کند آشنایی

9. اگر چه بسی دردها هست، لیکن

10. جداگانه دردی ست درد جدایی

11. چو دیدی که هستی بقایی ندارد

12. ز هستی چه لافی در این لابقایی؟

13. مرو بهر مشتی درم نزد هر خس

14. مکن خدمت گاو چون روستایی

15. به جیب فلک، خسروا، دست در کن

16. به هر جا چو دونان چه دامن گشایی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رواق منظر چشم من آشیانه توست
* کرم نما و فرود آ که خانه خانه توست
شعر کامل
حافظ
* نگفتمت مرو آن جا که مبتلات کنند
* که سخت دست درازند بسته پات کنند
شعر کامل
مولوی
* چون پستهٔ شیرینت شوری چو شکر دارد
* هر لحظه به شیرینی شوری دگر انگیزد
شعر کامل
عطار