امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1885

1. تو خود به غمزه سراسر کرشمه و نازی

2. چه حاجت است که با ما کرشمه ای سازی

3. به تیغ بازی مژگان مریز خون مرا

4. که نیست ریختن خون عاشقان بازی

5. شب آمدی و نگفتم به کس، ولی چه کنم؟

6. که بوی زلف به همسایه کرد غمازی

7. حدیث حسن کسی را به عهد تو نرسد

8. ترا رسد که، نگارا، به حسن ممتازی

9. از آن شده ست لگدکوب بلبلان سر سرو

10. که پیش قامت تو می کند سرافرازی

11. چو جان به پای تو انداختم، خیال بگفت

12. که من از آن توام تا تو دل نیندازی

13. رضا به کشتن خود داد خسروت که ز لب

14. به زنده کردن او چون مسیح پردازی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنام خداوند خورشید و ماه
* که دل را بنامش خرد داد راه
شعر کامل
فردوسی
* به چه تقصیر زرم قسمت آتش گردید؟
* خنده چون گل به تهیدستی خاری نزدم
شعر کامل
صائب تبریزی
* کاشکی پرده برافتادی از آن منظر حسن
* تا همه خلق ببینند نگارستان را
شعر کامل
سعدی