امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1888

1. سمن داری به زیر سبزه یا خود یاسمین داری

2. رخی داری به از هر دو، هم آن داری، هم این داری

3. ز غمزه می کشی، ناوک ندانم بر که خواهی زد؟

4. جنیبت تند می رانی، ندانم با که کین داری؟

5. از آن زلف و دهان خوش سلیمانی بکن دعوی

6. که هم دیوت به فرمان است و هم انگشترین داری

7. به زلف کافرت دارم دل کافر مزاج خود

8. به زناری بدل کردم همین اسباب دینداری

9. مرا رخساره زرین شد، چو سیمین دیدمت سینه

10. مرا جان آهنین باید، چو تو دل آهنین داری

11. ترا چون آب حیوان روی و عاشق پیش تو مرده

12. چه سودم از چنان رویی که ما را اینچنین داری؟

13. حشر در کوی تو زیبد که هستت صورت زیبا

14. قیامت بر درت اولی که فردوس برین داری

15. بر آن عزمم که گیرم ساعد سیمین تو یکدم

16. به من ده اندکی زان گل که اندر آستین داری

17. خط سبز از پر طاووس می سازد مگس رانت

18. رها کن تا مگس راند که در لب انگبین داری

19. لب شیرین به خسرو ده، مبادا خط فرو گیرد

20. شکر در کام طوطی نه که زاغ اندر کمین داری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ترشرویی ما خاک چه پروا دارد؟
* می اگر سرکه شود تاک چه پروا دارد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نرگس بیمار تو گشته پرستار من
* تا چه کند این طبیب با دل بیمار من
شعر کامل
فروغی بسطامی
* غزل گفتی و در سفتی بیا و خوش بخوان حافظ
* که بر نظم تو افشاند فلک عقد ثریا را
شعر کامل
حافظ