امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1910

1. ای دل، مرا به هر کو افسانه چند خواهی؟

2. جان زلف یار دارد، از شانه چند خواهی؟

3. در عهد او چه جویی دلهای خسته، ای جان؟

4. در ملک میر ظالم ویرانه چند خواهی

5. ای مرغ آن گلستان، کت جان ماست دانه

6. گر نامه زان بت آری، زین دانه چند خواهی؟

7. گفتی ز کیست طعنه از دست عشق بر تو؟

8. ای آشنای جانها، بیگانه چند خواهی؟

9. تا چند عاشقان را دیوانه خواهی از غم

10. تو زلف را بجنبان، دیوانه چند خواهی؟

11. گفتی فسانه ای گو، از سرگذشت هجران

12. باید که تو نخسپی، افسانه چند خواهی؟

13. تو دیر زی، اگر من جان در سر تو گردم

14. جایی که شمع باشد، پروانه چند خواهی؟

15. پرسی که چند باشد دلها به گرد کویم

16. در سومنات گبران بتخانه چند خواهی؟

17. زینسان که هم به بویی مست و خراب گشتی

18. خسرو، هنوز آخر پیمانه چند خواهی؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
* دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
شعر کامل
حافظ
* به جان زنده‌دلان سعدیا که ملک وجود
* نیرزد آنکه وجودی ز خود بیازارند
شعر کامل
سعدی
* تمیز نیک و بد روزگار کار تونیست
* چو چشم آینه در خوب و زشت حیران باش
شعر کامل
صائب تبریزی