غزل شمارهٔ 1913
1. نشان آن دهن از من چه پرسی؟
2. حدیث جانست این، از تن چه پرسی؟
3. مرا جان بخش بی دستوری چشم
4. ازان عیار مردافگن چه پرسی؟
5. ز سوز سینه پر آتش من
6. چو دانی یک به یک روشن چه پرسی؟
7. سگان کوی خود را پرس حالم
8. مرا از خانه و مسکن چه پرسی؟
9. به رسوایی دریدم جامه صبر
10. برون شد پایم از دامن چه پرسی؟
11. مرا گویی، چه کردی آن دل خویش؟
12. ز خود پرس این خبر، از من چه پرسی؟
13. ز مستوران چه پرسی درد عشاق؟
14. غم یوسف ز پیراهن چه پرسی؟
15. کمال عشق نامردان چه دانند؟
16. نبرد تهمتن از زن چه پرسی؟
17. بپرس از شیرمردان، خسرو، این راز
18. ز رعنایان روبه فن چه پرسی؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده