امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1939

1. پیش از این من کاشکی عشقت نمی ورزیدمی

2. تا به گوش خود جفا از دیگران نشنیدمی

3. این همه رسوایی از عشقت نرفتی بر سرم

4. روز اول چشم اگر از دیدنت پوشیدمی

5. کاش من حجام بودم تا به وقت سر تراش

6. بهر صدقه دائما گرد سرت گردیدمی

7. یا که آهوی شکاری بودمی کز بهر قتل

8. در ته پای سمندت غرق خون غلطیدمی

9. یا پیاده بودمی بر نطع شطرنج تو تا

10. در میان پیل مات آخر رخ تو دیدمی

11. یا که در پیش سگان کوی خود بارم دهی

12. تا به ایشان سر به سر بر آستان خفتیدمی

13. این همه دولت نصیب دشمنان، ای کاشکی

14. من به دشنامی هم آخر زان میان ارزیدمی

15. غیر مهجوری و محرومی نصیبم چون نشد

16. گر بدانستم من این، کی عشق می ورزیدمی

17. خاک پایم، گفته ای، خسرو، ببوسی عاقبت

18. دولتی بودی، اگر پای سگت بوسیدمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرکه از پوست در آغاز نیامد بیرون
* همچو بادام نپیوست به قند آخر کار
شعر کامل
صائب تبریزی
* غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی
* که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* خیال در همه عالم برفت و بازآمد
* که از حضور تو خوشتر ندید جایی را
شعر کامل
سعدی