امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1948

1. من ندیدم چون تو هرگز دلبری

2. سرکشی عاشق کش و غارتگری

3. از تو یک ناز و ز خوبان عالمی

4. وز تو تیری و ز دلها لشکری

5. از زمین پنهان بماند آفتاب

6. گر برآیی بامداد از منظری

7. من سری دارم که در پایت کشم

8. گر تو در خوبی نداری همسری

9. از کجا بر روزگار من فتاد

10. چون تو سنگین دل بلای کافری

11. دست نه بر سینه ام تا بنگری

12. آتش پوشیده در خاکستری

13. ماند چشمم روز و شب در چارسو

14. تا مگر ناگه در آیی از دری

15. من که از خود بر تو غیرت می برم

16. چون توانم دیدنت با دیگری

17. هر که دید از چشم خسرو خون روان

18. گشت هر مو بر تن او نشتری


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سرو در باغ نشانند و تو را بر سر و چشم
* گر اجازت دهی ای سرو روان بنشانم
شعر کامل
سعدی
* چون قمری از این رشک ننالد به چمن ها
* کاین اشک روان را به من آن سرو روان داد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از مروت نیست منع صوفی از ذکر بلند
* مهر خاموشی در آتش چون زند بر لب سپند؟
شعر کامل
صائب تبریزی