امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1950

1. یک ره بکن ز غمزه خونین اشارتی

2. کافتد ز فتنه در همه آفاق غارتی

3. چندین به شهر دزدی دلها کجا شود؟

4. در دیده گر ز چشم تو نبود اشارتی

5. آن را که می کشی، به ازین نیست خونبهاش

6. از سر کنیش زنده، گر آیی زیارتی

7. گر بی رخت عمارت عمرم کند سپهر

8. بادا خراب، یارب ازینسان عمارتی

9. گویند دوست وعده به شمشیر می کند

10. آن بخت کو که یابم از ایشان بشارتی

11. من وصف آن جمال چگونه کنم که هیچ

12. فیروزمند نیست بر آنم عبارتی

13. عشق آتش است، خسرو، اگر سوزدت مرنج

14. دانی که آتشی نبود بی حرارتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که ای بلندنظر شاهباز سدره نشین
* نشیمن تو نه این کنج محنت آبادست
شعر کامل
حافظ
* بجای سخن گر بتو جان فرستم
* چنان دان که زیره بکرمان فرستم
شعر کامل
سیف فرغانی
* صیقل روح و طباشیر جگر مهتاب است
* جام شیری که برد دل ز شکر مهتاب است
شعر کامل
صائب تبریزی