امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 1976

1. نبود یار من آن را که یار داشتمی

2. گهی به دیده و گه در کنار داشتمی

3. ز من برید و غمم یادگار داد که کاش

4. دو سه دگر هم ازین یادگار داشتمی

5. به ناز گفتی گه گه من از آن توام

6. دروغ گفتی و من استوار داشتمی

7. خراب کرده خوبانست خان و مان دلم

8. وگر نه بهتر ازین روزگار داشتمی

9. به قهر می کشدم عشق و این همان خصم است

10. که پیش ازین من نادانش خوار داشتمی

11. به باغ کاش بهم بودمی که تا پیشش

12. ز خون دیده زمین لاله زار داشتمی

13. کدام گل ته او بود تا دو دیده خویش

14. برفتمی و به بالای خار داشتمی

15. خراشها که درین سینه بودی از کف پاش

16. برین جراحت جان فگار داشتمی

17. دریغ یک سر خسرو هزار بایستی

18. که تیغ او را مشغول کار داشتمی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عقل ار چه شگرف کدخداییست
* بی خوان تو آب و نان ندارد
شعر کامل
مولوی
* آسوده گر از سنگ شد، از ارّه جدا نیست
* نخلی که درین باغ، ثمر هیچ ندارد
شعر کامل
حزین لاهیجی
* یا وفا خود نبود در عالم
* یا مگر کس در این زمانه نکرد
شعر کامل
سعدی