امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 198

1. یار دل برداشت وز رنج دل ما غم نداشت

2. زهره ام کرد آب و تیمار من در هم نداشت

3. گریه ها کردم که خون شد سنگ خارا را جگر

4. سنگدل یارم که چشمش قطره زان نم نداشت

5. ماجرای درد خود بر روی او صد بار پیش

6. یک به یک گفتیم و او را ذره ای زان غم نداشت

7. دی برون رفتم فغانها کردم و بگریستم

8. بود او در خواب مستی و غم عالم نداشت

9. دوش بیخود بوده ام در بستر غم تا به چاشت

10. همچنان می سوخت شمع و دیده من دم نداشت

11. ای که گویی خوشدلی، یارب، همین در عهد ما

12. گشت پنهان یا کسی خود از بنی آدم نداشت

13. صبر خود یکبارگی زانگونه از ما برگذشت

14. هیچ گه گویی که با ما آشنایی هم نداشت

15. دیر زی، ای عشق کز اقبال تو پاینده بود

16. این متاع انده و غم، هیچ چیزی کم نداشت

17. این دل خسرو که از عشق جوانان پخته شد

18. همچنان خون ماند کز شیرین لبی مرهم نداشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* جهان چون گذاری همی بگذرد
* خردمند مردم چرا غم خورد
شعر کامل
فردوسی
* هر کس به تماشایی رفتند به صحرایی
* ما را که تو منظوری خاطر نرود جایی
شعر کامل
سعدی
* زلف جانان را چه نسبت با حیات جاودان؟
* حیف باشد اینقدر کوتاه بین باد کسی!
شعر کامل
صائب تبریزی