امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 204

1. دل ز انعامت، مها، با التفاتی قانع است

2. دیده در ماهی اگر بیند، رخت خوش طالع است

3. گر برفت از شوق رویت دل ز دستم، باک نیست

4. دل برفت و جان برفت و عقل و دین خوش قانع است

5. نقطه خالش به رخ منشور حسن است و نشانست

6. ملک لطف دلبری را روی خوبش جامع است

7. جنت و دوزخ بهشت و مردگی عین حیات

8. بی تو جنت دوزخ است و زندگانی ضایع است

9. چون بنفشه خم گرفته قامتم در هجر تو

10. همچو نرگس چشم من باز است و اشکش دامع است

11. کاکل مشکین پریشان بر رخ چون مه فگن

12. تا بپندارند کابری بر رخ مه واقع است

13. همچو ابر بی حیا سرگشته و برگشته باد

14. هر که خسرو را ز ماه روی خوبت مانع است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در کنج قفس چند کنی بال فشانی؟
* بس نیست ترا آنچه ز پرواز کشیدی؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* به رنگ و بوی جهان دل منه که وقت رحیل
* خزان نگار به دست چنار می بندد
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر کوه آتش بود بسپرم
* ازین تنگ خوارست اگر بگذرم
شعر کامل
فردوسی