غزل شمارهٔ 26
1. وه که سوز درونم خبری نیست ترا
2. در غمت مردم و با من نظری نیست ترا
3. بر سر کوی تو فریاد که از راه وفا
4. خاک ره گشتم و بر من گذری نیست ترا
5. دارم آن سر که سرم در سر و کار تو شود
6. با من دلشده هر چند سری نیست ترا
7. دیگران گر چه دم از مهر و وفای تو زنند
8. به وفای تو که چون من دگری نیست ترا
9. خسروا، ناله و فریاد به جایی نرسد
10. یارب، این گریه خونین اثری نیست ترا
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده