امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 299

1. چشمت به عشوه جان دو صد ناتوان گرفت

2. گر عشوه اینست جان و جهان می توان گرفت

3. رویت به زلف، بس دل و جانها که صید کرد

4. این گل به دام خویش چه خوش بلبلان گرفت

5. هر تیر غمزه ای که بینداخت بر دلم

6. دل چون الف میانه جانش روان گرفت

7. در گریه نام زلف تو بگذشت بر زبان

8. گریه گره ببست و ز حیرت زبان گرفت

9. جانم زبان تست درو هست هم سخن

10. گفتی نمی توان که نباشد، به جان گرفت

11. خلق رقیب بسته شد از رغبت تنم

12. ای وای بر سگی که به حلق استخوان گرفت

13. سلطان ملک عشق تو خسرو به حکم شد

14. تا سوی بی نشانی رویت نشان گرفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* که می آید به سرقت دل ما جز پریشانی؟
* که می پرسد به غیر از سیل راه منزل ما را؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* نقش پای رفتگان هموار سازد راه را
* مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* درونت حرص نگذارد که زر بر دوستان پاشی
* شکم خالی چو نرگس باش تا دستت درم گردد
شعر کامل
سعدی