امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 312

1. لعل لبت به چاشنی از انگبین به است

2. رشک رخت به نازکی از یاسمین به است

3. وه فرق در میان تو و آفتاب چیست

4. دید آسمان به سوی تو و گفت این به است

5. در باغ سرو راست بسی دیده ام، ولی

6. چیزی که سرور است همین راستین به است

7. بی شمع خویش روشنی خانه بایدم

8. آتش درون زنید که روشن چنین به است

9. ماییم سر زده قلمی کز پی خطش

10. نامه سیاه پیرهنی کاغذین به است

11. از آب تیغ، شسته شود هر گنه که هست

12. بر جرم عشق غمزه آن نازنین به است

13. ای شوخ تا تو در دل من جای کرده ای

14. این است دوزخی که ز خلد برین به است

15. یک تلخی آرزوست من تلخ عیش را

16. آلوده لبت، که ز صد انگبین به است

17. گفتی تنت نگون و دلت خونست، خسروا

18. ما را همین نگینه بر انگشترین به است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من خود این سنگ به جان می‌طلبیدم همه عمر
* کاین قفس بشکند و مرغ به پرواز آید
شعر کامل
سعدی
* روضه خلد برین خلوت درویشان است
* مایه محتشمی خدمت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* پشت طاقت بنفشه را خم شد
* بهر خود در لباس ماتم شد
شعر کامل
هلالی جغتایی