امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 314

1. آن خط پر بلا که در آغاز رستن است

2. با او چه فتنه ها که در انبار رستن است

3. ساکن تری که می دمد آن سبزه بر گلت

4. نی کاهلی که سبزه ات از باز رستن است

5. آغاز خط به ما منما و مکش، ازانک

6. هر آفتی که هست، در آغاز رستن است

7. با ما روا مدار که آید برون ز پوست

8. آن دشمن کشنده که بر ساز رستن است

9. ترسم که راز خسرو از این دل برون دمد

10. خط با لبت نهفته که در راز رستن است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
* کنون امید بخشایش همی‌دارم که مسکینم
شعر کامل
سعدی
* عشق بی جلوه معشوق میسر نشود
* عقل دین کی برد آن وصف که دلّاله کند
شعر کامل
جامی
* عاشقی پیداست از زاری دل
* نیست بیماری چو بیماری دل
شعر کامل
مولوی