غزل شمارهٔ 329
1. شکوفه غالیه بو گشت و باغ گل رنگ است
2. هوای باده ساقی و نفحه چنگ است
3. بیا و بند قبا باز کن دمی بنشین
4. که عقل در بر من چون قبای تو تنگ است
5. اگر ز غمزه بدآموز می کند، مشنو
6. از آنکه در سر او صد هزار نیرنگ است
7. شمایل تو مرا کشت وین همه فتنه
8. ازان کلاه کژ و تکمه شکر رنگ است
9. مکن ز سنگدلی جور بر من مسکین
10. که آخر این دل مسکین دل است، نه سنگ است
11. ز دست خسرو مسکین پیاله ای بستان
12. که او غلام شهنشاه هفت اورنگ است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده