غزل شمارهٔ 335
1. چه تیر بود که چشم تو ناگهان انداخت؟
2. که برنشانه دلهای عاشقان انداخت
3. شمایل قند رعنا و طبع موزونت
4. هزار فتنه و آشوب در جهان انداخت
5. کمال حسن تو جایی رسید در عالم
6. که خلق را به دو خورشید در گمان انداخت
7. وفا و مهر تو، ای یار بی وفا، ما را
8. جدا ز خدمت یاران و دوستان انداخت
9. به هر نفس غم عشقت هزار تیر بلا
10. به نزد خسرو مسکین ناتوان انداخت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده