امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 364

1. ترک مستم که قصد ایمان داشت

2. چشم او میل غارت جان داشت

3. خون من چون شراب می جوشد

4. وز دلم هم کباب بریان داشت

5. دیده در می فشاند در دامن

6. گوییا آستین مرجان داشت

7. در باغ بهشت بگشادند

8. باد گویی کلید رضوان داشت

9. غنچه دیدم که از نسیم صبا

10. همچو من دست در گریبان داشت

11. رازم از پرده برملا افتاد

12. چند شاید به صبر پنهان داشت

13. خسروا، ترک جان بباید گفت

14. که به یک دل دو دوست نتوان داشت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به گور سپاری مگو وداع وداع
* که گور پرده جمعیت جنان باشد
شعر کامل
مولوی
* در حسرت بنفشه خطان زمانه است
* چشمی که ما سفید چو بادام کرده ایم
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت
* این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست
شعر کامل
حافظ