غزل شمارهٔ 386
1. کسی را به دور حسن تو پروای خواب نیست
2. کو دل کزان دو نرگس رعنا خراب نیست
3. ای محتسب که منع سر اندازیم کنی
4. بگذر ز ما که مستی ما از شراب نیست
5. بر جان ما ز غمزه مزن تیر دمبدم
6. بر بی گناه ظلم پیاپی ثواب نیست
7. دل خواست بوسه ای ز لبت، بر دهان زدی
8. در روزگار مثل تو حاضر جواب نیست
9. کردم مقابل رخ تو آفتاب را
10. چیزی ست در رخ تو که در آفتاب نیست
11. تا چند قصد خسرو بیچاره می کنی
12. یک شیوه کن که حاجت چندین عتاب نیست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده