امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 492

1. ای کز رخ تو دیده، همه جان و جهان دید

2. در حیرت آنم که ترا چون بتوان دید

3. با قد تو بلبل سخن سرو همی گفت

4. آن دید گل سوری و در سرو روان دید

5. بیچاره دلم در شکن زلف تو خون شد

6. آری، چه کند، مصلحت وقت در آن دید

7. جان از شکر وصل تو بی بهره نمانده ست

8. زیرا که در آن خوردن زهری به گمان دید

9. ما را به دهانت نرسد دست، خوش آنکس

10. کز چاشنی لعل تو دستی به دهان دید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* عمر بگذشت و شب تاریک هجر آخر نشد
* یا شبم کوتاه می‌بایست، یا عمرم دراز
شعر کامل
هلالی جغتایی
* گر من ز محبتت بمیرم
* دامن به قیامتت بگیرم
شعر کامل
سعدی