امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 501

1. عاقل ندهد عاشق دل سوخته را پند

2. سلطان ننهد بنده محنت زده را بند

3. ای یار عزیز، انده دوری تو چه دانی؟

4. من دانم و یعقوب، فراق رخ فرزند

5. عیبم مکن، ای خواجه که در عالم معنی

6. جهل است خردمندی و دیوانه خردمند

7. تا جان بود، از مهر رخش بر نکنم دل

8. گر میر نهد بندم و گر پیر دهد پند

9. آن فتنه کدام است که بنیاد جهانی

10. چون پرده ز رخسار برافگند، برافگند

11. بر من مفشان دست تعنت که به شمشیر

12. از لعل تو دل بر نکنم، چون مگس از قند

13. در دیده من حسرت رخسار تو تا کی

14. در سینه من آتش هجران تو تا چند

15. ناچار چو شد بنده فرمان تو خسرو

16. چون گردن طاعت ننهد پیش خداوند؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تو چنگ فزونی زدی بر جهان
* گذشتند بر تو بسی همرهان
شعر کامل
فردوسی
* آن که از چشم تو افکند مرا بی تقصیر
* چشم دارم به همین درد گرفتار شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* بلعجب دردی است درد عشق جانان کاندرو
* دردم افزون می‌شود چندان که درمان می‌کنم
شعر کامل
عطار