امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 521

1. دیوانه دلم زلف پریشان که دارد

2. جانم شکن طره پیچان که دارد

3. شبهاست که رفته ست ز من خواب و ندانم

4. کان خواب مرا غمزه فتان که دارد

5. خالی ست به کنج لب خونخواره او، وای

6. کان داغ برای دل بریان که دارد

7. خلقی به سر کوی وی، از شوق بمردند

8. آن مست شبانه خبر از جان که دارد

9. هر صبح رود هوش من خسته و یارب

10. این باد گذر بر سر بستان که دارد

11. در خانه دل آمد و بیرون نرود هیچ

12. زین ترک بپرسید که فرمان که دارد

13. یک شهر پر از فتنه و تو بی خبر، آری

14. کافر صفتان را غم ایمان که دارد

15. بیچاره دلم این جگر سوخته کز تست

16. نزد که برد، پیش نمکدان که دارد

17. این سر که لگدکوب تو شد، گر تو نخواهی

18. خسرو چه کند در ره جولان که دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* روی خوبت، ماه تابان من است
* ماه رویا! روی خوب از من متاب
شعر کامل
سلمان ساوجی
* قرار برده ز من آن دو نرگس رعنا
* فراغ برده ز من آن دو جادوی مکحول
شعر کامل
حافظ
* او را برنگ و بوی نگویم نظیر نیست
* گلبن نظیر اوست ولی دلپذیر نیست
شعر کامل
رهی معیری