امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 549

1. وفا در نیکوان چندان نباشد

2. ترا خود هیچ بویی زان نباشد

3. مرا گویید منگر در جوانان

4. که خوبی جز بلای جان نباشد

5. نظر در روی تو خود کرده ام من

6. بلی، خود کرده را درمان نباشد

7. دلم بر بت پرستی خو گرفته ست

8. مسلمان بودنم امکان نباشد

9. مرا بهر تو کافر می کند خلق

10. خود اهل عشق را ایمان نباشد

11. مرو از سینه بیرون، اگر چه دانم

12. که یوسف را سر زندان نباشد

13. ز هجران سوخت خسرو، وه که در عشق

14. چه نیکو باشد، ار هجران نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* عشق یکرنگی تقاضا می کند وین روشن است
* ورنه شمع آتش چرا زد همچو خود پروانه را
شعر کامل
جامی
* ای بلبل اگر نالی من با تو هم آوازم
* تو عشق گلی داری من عشق گل اندامی
شعر کامل
سعدی
* بازیچه امواج بود کشتی خالی
* دل را ز غم و درد سبکبار مدارید
شعر کامل
صائب تبریزی