امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 682

1. تا چه ساعت بود، یارب، کان مسلمان زاده شد

2. کافت اندر سینه و اندیشه در جان زاده شد

3. از شب حامل چه زاید، جز پریشانی به عمر

4. هندوی شب حامل و زلف پریشان زاده شد

5. دی شبش گفتم، فلانی، زیر لب گفتا، که مرگ

6. طرفه مرگی بود این کز آب حیوان زاده شد

7. مه غلام اوست، ار در پیش یوسف سجده کرد

8. او به دهلی زاد، اگر یوسف به کنعان زاده شد

9. ماه من از آب چشم و گریه سوزان بترس

10. کز تنور پیرزن سیلاب طوفان زاده شد

11. مردم چشمم برون افتاد ز گریه ز پوست

12. راست چون طفلی که خون آلود و گریان زاده شد

13. دل از آن خوناب تن هر لحظه می گوید غمی

14. چون کند بیچاره خسرو کز پی آن زاده شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون شیشه شکسته و تاک بریده ام
* عاجز به دست گریه بی اختیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* بغل از نامۀ احباب پُر کرد و نمی خواند
* که می ترسد شود مکتوب من هم در میان پیدا
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* بهار خرمی در پوست دارد نخل بی برگش
* به ظاهر گر چه افسرده است در فصل خزان سودا
شعر کامل
صائب تبریزی