امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 803

1. باز گرفتار شد دل که درین سینه بود

2. تازه شد اندر دل آن رخنه که دیرینه بود

3. دی که همی دید روی، آینه از صورتش

4. اصل درون دلم نسخه در آیینه بود

5. دیدمی امروز باز تا بزیم بینمش

6. زنده امروز خود زنده پارینه بود

7. مفلس دین و صلاح می روم از دهر، ازانک

8. دزد به تاراج برد، هر چه به گنجینه برد

9. شب که به خنده زدی بر جگر من نمک

10. قابل مرهم نماند داغ که بر سینه بود

11. دولت خسرو، که عشق در پی جانش نشست

12. گوهر افزون بلا نرخ بلورینه بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چون طبیب عاشقانی گه گه این دل خسته را
* پرسشی می‌کن که بیمار و خراب افتاده است
شعر کامل
هلالی جغتایی
* چو خورشید زرین سپر برگرفت
* شب آن شعر پیروزه بر سر گرفت
شعر کامل
فردوسی
* به بوی وصل گل از آشیان سفر کردم
* به وصل گل نرسیدم ز آشیان ماندم
شعر کامل
صائب تبریزی