امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 807

1. صبح دمان بخت من ز خواب در آمد

2. کز درم آن مه چو آفتاب در آمد

3. گشت معطر دماغ جان ز نسیمت

4. مستی تو در من خراب در آمد

5. ساقی تو گشت چشم مست من از می

6. پهلوی من شست و در شراب در آمد

7. زانکه بسی شب نخفته ام ز غم تو

8. بیهشیم در ربود و خواب در آمد

9. گشت پریشان دلم چو باد سحرگه

10. در سر آن زلف نیم تاب در آمد

11. جستم ازو حال دل، نگفت وی، اما

12. زلف وی از بوی در جواب در آمد

13. خاک ره خود فگن به دیده خسرو

14. ز آنک بنا رخنه شد، چو آب در آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* چو غنچه نکهت خود از صبا دریغ مدار
* ز آشنا سخن آشنا دریغ مدار
شعر کامل
صائب تبریزی
* دل را ز قید جسم رها می کنیم ما
* این دانه را ز کاه جدا می کنیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی