امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 809

1. روی نکو بی وجود ناز نباشد

2. ناز چه ارزد، اگر نیاز نباشد

3. راه حجاز، ار امید وصل توان داشت

4. بر قدم رهروان دراز نباشد

5. مست می عشق را نماز مفرمای

6. کان که بمیرد بر او نماز نباشد

7. مطرب دستانسرای مجلس ما را

8. سوز بود،گر چه هیچ ساز نباشد

9. بنده چو محمود شد، خموش که سلطان

10. در ره معنی به جز ایاز نباشد

11. حیف بود میل شه به خون گدایان

12. صید ملخ کار شاهباز نباشد

13. پیش کسانی که صاحبان نیازند

14. هیچ تنعم ورای ناز نباشد

15. خاطر مردم به لطف صید توان کرد

16. دل نبرد، هر که دلنواز نباشد

17. کس متصور نمی شود که چو خسرو

18. هندوی آن چشم ترکتاز نباشد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* انصاف نباشد که من خسته رنجور
* پروانه او باشم و او شمع جماعت
شعر کامل
سعدی
* می رود عمر گرانمایه و ما غافل ازو
* وه که جز محنت و اندوه نشد حاصل ازو
شعر کامل
جامی
* سوختم در آتشش چون عود و زانم بیم نیست
* بیم آن دارم که دود من بگیرد دامنش
شعر کامل
سلمان ساوجی