امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 823

1. هر بار کان پریوش در کوی من در آید

2. بیهوشیی ز رویش در مرد و زن در آید

3. من در درون خانه دانم که آمد آن مه

4. کز هر طرف به خانه بوی سمن در آید

5. رشک آیدم ز بادی کاید به گرد زلفش

6. ور خود غبار باشد در چشم من در آید

7. یوسف رخا ز چشمم دامن کشان گذر کن

8. تا دیده را نسیمی زان پیرهن در آید

9. شمعی و می بسوزم پیش رخ تو، آری

10. پروانه بهر مردن گرد لگن در آید

11. بنشین که یک زمانی تنگت به بر در آرم

12. تا جان رفته از تن بازم به تن در آید

13. فرهاد گشت خسرو، بگشای لب که ناگه

14. شیری ز جوی شیرین بر کوهکن در آید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بلبل از فیض گل آموخت سخن ور نه نبود
* این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
شعر کامل
حافظ
* غرض از کون تو بودی که ز پروردن نخل
* گرچه از خار گذر نیست غرض هم رطبست
شعر کامل
انوری
* قند آمیخته با گل نه علاج دل ماست
* بوسه‌ای چند برآمیز به دشنامی چند
شعر کامل
حافظ