امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 826

1. دل شد ز دست ما را با یار ما که گوید؟

2. وین درد سینه ما پیش دواکه گوید

3. من غرق خون همه شب، او خود به خواب مستی

4. آنجا که اوست از من این ماجرا که گوید؟

5. گفتم که چند بر ما نامهربانی آخر؟

6. تا مهربان ما را پیغام ما که گوید؟

7. ای جان خسته، یارت گر در عدم فرستد

8. چون تو از آن اویی او هر کجا که گوید؟

9. بر آستان خواری جان دادنی ست ما را

10. زیرا که پیش سلطان حال گدا که گوید؟

11. دیدار دوست دیدن وانگه حدیث توبه

12. والله دروغ باشد، هر پارسا که گوید؟

13. شرح غمت فراوان تو نشنوی ز خسرو

14. هم خود بگوی، جانا، کاین قصه با که گوید؟


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز کوه بیستون فرهاد ازان بیرون نمی آید
* که می گردد دو بالا، ناله در کهسار عاشق را
شعر کامل
صائب تبریزی
* نخواستم که بگویم حدیث عشق و چه حاجت
* که آب دیده سرخم بگفت و چهره زردم
شعر کامل
سعدی
* بلبل و سرو و سمن یاسمن و لاله و گل
* هست تاریخ وفات شه مشکین کاکل
شعر کامل
حافظ