امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 912

1. ز خانه دوش که آن غمزه زن برون آمد

2. هزار جان گرامی ز تن برون آمد

3. نبرد کس دل آواره باز هر سویی

4. که بهر دیدن او مرد و زن برون آمد

5. به زلف شانه همی کرد دی که چندین دل

6. شکسته بسته ز هر یک شکن برون آمد

7. عجب بود که اگر من زیم در این نوروز

8. که سبزه تر او از سمن برون آمد

9. شبم بگفت که چون نی بسوزمت ز نگاه

10. کجا وه از لبش این یک سخن برون آمد

11. دمی ز خانه برون آکه بینمت ناگاه

12. که بهر دیدن من جان من برون آمد

13. به عشق میرد خسرو، چه طرفه فالی بود؟

14. ز غیب کاین سخن از هر دهن برون آمد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* معلم، غالبا، امروز درس عشق می‌گوید
* که در فریاد می‌بینیم طفلان را به مکتب‌ها
شعر کامل
هلالی جغتایی
* هزار دشمن اگر بر سرند سعدی را
* به دوستی که نگوید بجز حکایت دوست
شعر کامل
سعدی
* بیا باغبان خرمی ساز کن
* گل آمد در باغ را باز کن
شعر کامل
نظامی