امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 928

1. به راه عشق سلامت چگونه در گنجد؟

2. زهی محال که در شوق خواب و خور گنجد

3. چو تیر غمزه گشاید رفیق تیرانداز

4. نه دوستی بود ار در میان سر گنجد

5. چو ما در آرزوی آستانش خاک شویم

6. غبار کیست که در زلف آن پسر گنجد؟

7. سخن همان قدری گو که من توانم زیست

8. نمک همان قدری زن که در جگر گنجد

9. به دیده تو که با خویش کرده بدخویی

10. نه مردمی بود ار مردم دگر گنجد

11. همان بضاعت عشقت بیار و بر دل نه

12. که درد و غم به دل تنگ بیشتر گنجد

13. به چشم تنگ تو چندین که ناز رعناییست

14. چه خوش بود که اگر شرم اینقدر گنجد

15. مپوش روی ز خسرو که تا ذخیره حشر

16. رخت بینم چندان که در نظر گنجد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بغیر اشک که راه نگاه من بندد
* که دیده قافله ای چشم راهزن بندد؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است
* اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ
شعر کامل
مولوی
* سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
* به عمل کار برآید به سخندانی نیست
شعر کامل
سعدی