امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 982

1. هر که را یاریار می افتد

2. مقبل و بختیار می افتد

3. ای بسا در که در محیط سرشک

4. هر دمم در کنار می افتد

5. عقرب او چو حلقه می گردد

6. تاب در جان مار می افتد

7. شام زلفش چو می رود در چین

8. شور در زنگبار می افتد

9. گرنه مست است جادویش، ز چه روی

10. بر یمین و یسار می افتد

11. گل صد برگ را دگر در دام

12. همچو بلبل هزار می افتد

13. چون ز حالش همی کنم تقریر

14. بخیه بر روی کار می افتد

15. دلم از شوق چشم سرمتش

16. دم به دم در کنار می افتد

17. رحم بر آن پیاده کو هر دم

18. در کمند سوار می افتد

19. هر که او خوار می فتد، خسرو

20. همچو ما باده خوار می افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما نقد عافیت به می ناب داده ایم
* خار و خس وجود به سیلاب داده ایم
شعر کامل
رهی معیری
* دیدن روی تو ظلم است و ندیدن کردن مشکل است
* چیدن این گل گناه است و نچیدن مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
* حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم
شعر کامل
سعدی