امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 984

1. عاشق از سینه جان برون گیرد

2. تا غمت را به جان درون گیرد

3. روی او گر شود گرفته ببین

4. گر نبینی که ماه چون گیرد

5. دیگران از پری فسون گیرند

6. از دو چشمت پری فسون گیرند

7. محنت و غم حریف و مونس وی

8. چون تواند که دل سکون گیرد

9. بی تو این چشم خون گرفته بسی

10. آخر این آب چند خون گیرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ما را به جرم عشق تو کشتند منکران
* سرمایهٔ ثواب شد آخر گناه ما
شعر کامل
فروغی بسطامی
* چند باشی همچو خون مرده پنهان زیر پوست؟
* همتی کن، پوست را بشکاف بر خود چون انار
شعر کامل
صائب تبریزی
* شکنج زلف پریشان به دست باد مده
* مگو که خاطر عشاق گو پریشان باش
شعر کامل
حافظ