امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 992

1. دل ز روی تو دور نتوان کرد

2. با رخت یاد حور نتوان کرد

3. جور تو در رخ تو نتوان گفت

4. گله اندر حضور نتوان کرد

5. چشم بد دور از چنان رویی

6. که از او چشم دور نتوان کرد

7. همچنان ساده خوشتر است لبت

8. کان شکر را به زور نتوان کرد

9. به زبانی که یابم از چو تویی

10. خویش را در غرور نتوان کرد

11. گه بگریم، گهی غزل خوانم

12. دل بدین ها صبور نتوان کرد

13. بخت باید نه زیرکی که به جهد

14. ماتم خویش سور نتوان کرد

15. سوخت چون شمع جانم وزین شمع

16. کار خسرو به نور نتوان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سعدی آسانست با هر کس گرفتن دوستی
* لیک چون پیوند شد خو باز کردن مشکلست
شعر کامل
سعدی
* ما در پیاله عکس رخ یار دیده‌ایم
* ای بی‌خبر ز لذت شرب مدام ما
شعر کامل
حافظ
* دلم امید فراوان به وصل روی تو داشت
* ولی اجل به ره عمر رهزن امل است
شعر کامل
حافظ