امیرخسرو دهلوی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 994

1. با رخت شب چراغ نتوان کرد

2. بی رخت سینه داغ نتوان کرد

3. پیش تو آفتاب نتوان جست

4. روز روشن چراغ نتوان کرد

5. از دو زلفت کمان شده ست تنم

6. خود کمان از دو زاغ نتوان کرد

7. باز کن لب که از چنان تنگی

8. میل سوی فراغ نتوان کرد

9. گر ز باغ رخت بری بخورم

10. نظری هم به باغ نتوان کرد

11. خشم در سر کنی به هر سخنی

12. با تو زین بیش لاغ نتوان کرد

13. بوی،خسرو،همی کشی به دماغ

14. بیش ازاین هم دماغ نتوان کرد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دم گرمم به تو افسرده درون در نگرفت
* زاهد از حق مگذر، سردتر از کافوری
شعر کامل
حزین لاهیجی
* رقیب گفت برین در چه می‌کنی شب و روز؟
* چه می‌کنم؟ دل گم کرده باز می‌جویم
شعر کامل
سعدی
* گر به ظاهر چون شراب کهنه افتادم زجوش
* دربهارفکر،جوش ارغوان دارم هنوز
شعر کامل
صائب تبریزی