غزل شمارهٔ 996
1. دل بدین و بدو نخواهم داد
2. جز به یار نکو نخواهم داد
3. بی تو، ای آرزوی سینه من
4. سینه را آرزو نخواهم داد
5. مهر تو بر کسی نخواهم بست
6. آب حیوان به جو نخواهم داد
7. گر به بستان شکوفه خواهم شد
8. بیوفایی چو تو نخواهم داد
9. بوسه ای گفته ای، توقف چیست؟
10. یا بده یا بگو، «نخواهم » داد
11. با رخت سوی گل نظر نکنم
12. دل به رنگ و به بو نخواهم داد
13. سگ کویت گزید خسرو را
14. بعد ازین هم از او نخواهم داد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده