غزل شمارهٔ 998
1. شکن زلف باز خواهی کرد
2. بر مه از شب طراز خواهی کرد
3. روزه داریم، رخ بپوش، ارنه
4. روز بر ما دراز خواهی کرد
5. راست کردی ز ابروان محراب
6. می نماید، نماز خواهی کرد
7. به گدایی به کویت آیم، لیک
8. در به رویم فراز خواهی کرد
9. کشمت جور و گویمت که مکن
10. گرچه صد بار بازخواهی کرد
11. کار خسرو ز دست شد وقت است
12. گر زقلم احتراز خواهی کرد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده