شمارهٔ 4 - حکایت زاهد و مزد طاعت
1. زاهدی از خوان رضا توشه گیر
2. گشت ز غوغای جهان گوشهگیر
3. شد ز بسی سجدهٔ پنهانیش
4. خاک زمین صندل پیشانیش
5. تا به نود سال درین داوری
6. داشت ز توفیق خدا یاوری
7. صبح دمی خضر ز خضرای دشت
8. سوی نهان خانهٔ رازش گذشت
9. گفت ز علمی که مرا دادهاند
10. معرفت هر دو سرا دادهاند
11. می نگرم کاین عمل صدق زای
12. می کنی و می نپذیرد خدای
13. پیر ز حالت چو گلی بر شگفت
14. استنم از طرب افشاند و گفت
15. گر نپذیرد ز من هیچ کس
16. آنکه نگه میکند آنم نه بس
17. من عمل خویش کنم بنده وار
18. آن که خدائیست برانم چه کار
19. خسرو اگر دین طلبی کار کن
20. طاعت یزدان کن و بسیار کن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده