غزل شمارهٔ 114
1. مرا مرنجان کایزد ترا برنجاند
2. ز من مگرد که احوال تو بگرداند
3. در آن مکوش که آتش ز من برانگیزی
4. که آب دیدهٔ من آتش تو بنشاند
5. اگر ندانی حال دلم روا باشد
6. خدای عز و جل حال من همی داند
7. مرا به بندگی خود قبول کن زان پیش
8. که هرکه دیده مرا بندهٔ تو میخواند
9. مباش ایمن بر حسن و کامرانی خویش
10. که هرچه گردون بدهد زمانه بستاند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده