انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 123

1. هرچ از وفا به جای من آن بی‌وفا کند

2. آنرا وفا شمارم اگرچه جفا کند

3. با آنکه جز جفا نکند کار کار اوست

4. یارب چه کارها کند او گر وفا کند

5. آزادگان روی زمینش رهی شوند

6. گر راه سرکشی و تکبر رها کند

7. از کام دل رها کندش دست روزگار

8. آنرا که دست عشق وی از دل جدا کند

9. از بس که کبریای جمالست در سرش

10. بر عاشقان سلام به کبر و ریا کند

11. گر فوت گرددش همهٔ عمر یک جفا

12. خوی بدش قرار نگیرد قضا کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نوبهاران که دمد شاخ گُلی از گِل من
* غنچه هایش بود آغشته به خونِ دل من
شعر کامل
جامی
* مقیم کوی تو تشویش صبح و شام ندارد
* که در بهشت نه سالی معین است و نه ماهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مرا عهدیست با شادی که شادی آن من باشد
* مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد
شعر کامل
مولوی