انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 127

1. جان وصال تو تقاضا می‌کند

2. کز جهانش بی‌تو سودا می‌کند

3. بالله ار در کافری باشد روا

4. آنچه هجران تو با ما می‌کند

5. در بهای بوسه‌ای از من لبت

6. دل ببرد و دین تقاضا می‌کند

7. بارها گفتم که جان هم می‌دهم

8. همچنان امروز و فردا می‌کند

9. غارت جان می‌کند چشم خوشت

10. هیچ تاوان نیست زیبا می‌کند

11. زلف را گو یاری چشمت مکن

12. کانچه بتوان کرد تنها می‌کند

13. چند گویی راز پیدا می‌کنی

14. راز من ناز نو پیدا می‌کند

15. آتش دل گرچه پنهان می‌کنم

16. آب چشمم آشکارا می‌کند

17. آنچنان شوخی که گر گویند کیست

18. کانوری را عشق رسوا می‌کند

19. گرچه می‌دانم ولیکن رغم را

20. گویی ای مرد آن به عمدا می‌کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* لعلت چو شکوفه عقد پروین دارد
* روی تو چو لاله خال مشکین دارد
شعر کامل
خاقانی
* ای چنگ پرده‌های سپاهانم آرزوست
* وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
شعر کامل
مولوی
* رتبت دانش حافظ به فلک برشده بود
* کرد غمخواری شمشاد بلندت پستم
شعر کامل
حافظ