انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 137

1. من آن نیم که مرا بی‌تو جان تواند بود

2. دل زمانه و برگ جهان تواند بود

3. نهان شد از من بیچاره راز محنت تو

4. قضای بد ز همه کس نهان تواند برد

5. خوش آنکه گویی چونی همی توانی نه

6. در این چنین سر و توشم توان تواند بود

7. اگر ز حال منت نیست هیچ‌گونه خبر

8. که حال من ز غمت بر چه‌سان تواند بود

9. چرا اگر به همه عمر ناله‌ای شنوی

10. به طعنه گویی کار فلان تواند بود

11. جفا مکن چه کنی بس که در ممالک حسن

12. برات عهد و وفا ناروان تواند بود

13. در این زمانه هر آوازه کز وفا فکنند

14. همه صدای خم آسمان تواند بود

15. اگر ز عهد و وفا هیچ ممکنست نشان

16. در این جهان چو نیابی در آن تواند بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نرگست در طاق ابرو از چه خفتد بی خبر
* زانکه جای خواب مستان گوشهٔ محراب نیست
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* بنه بر طاق نسیان زهد را چون شیشه خالی
* درین موسم که سنگ از لاله جام آورد مستان را
شعر کامل
صائب تبریزی
* کنون دل بستگی غنچه با گل، کی نهان ماند؟
* که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی