انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 14

1. غم عشق تو از غمها نجاتست

2. مرا خاک درت آب حیاتست

3. نمی‌جویم نجات از بند عشقت

4. چه بندست آنکه خوشتر از نجاتست

5. مرا گویند راه عشق مسپر

6. من و سودای عشق این ترهاتست

7. ز لعب دو رخت بر نطع خوبی

8. مه اندر چارخانه شاه ماتست

9. دل و دین می‌بری و عهد و قولت

10. چو حال و کار دنیا بی‌ثباتست

11. عنایت بر سر هجرم به آیین

12. هم از جور قدیم و حادثاتست

13. چنان ترسد دل از هجر تو گویی

14. شب هجران تو روز وفاتست

15. به جان و دل ز دیوان جمالت

16. امیر عشق را بر من براتست

17. براتی گر شود راجع چه باشد

18. نه خط مجد دین شمس الکفاتست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه دوست به چیزی نمی‌خرد ما را
* به عالمی نفروشیم مویی از سر دوست
شعر کامل
حافظ
* به هر صورت که باشد عشق دل را می دهد تسکین
* که بهر کوهکن از سنگ شیرین می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* سرو می خواست به پابوس تو آید چون آب
* لیکن از جو نتوانست به یک پا بگذشت
شعر کامل
کمال خجندی