انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 175

1. باز دوش آن صنم باده‌فروش

2. شهری از ولوله آورد به جوش

3. صبحدم بود که می‌شد به وثاق

4. چون پرندوش نه بیهش نه به هوش

5. دست برکرده به شوخی از جیب

6. چادر افکنده ز شنگی بر دوش

7. دامن از خواب کشان در نرگس

8. دام دلها زده از مرزنگوش

9. لاله‌اش از آتش می پروین پاش

10. زهره‌اش از باد سحر سنبل‌پوش

11. پیشکارش قدح باده به دست

12. او یکی چنگ خوش اندر آغوش

13. راهوی کرده بعمدا پرده

14. تا بود پرده درو پرده نیوش

15. طلع الصبح علی اسعد فال

16. آن کش فتنه‌کش آفت‌کوش

17. بم سه تا در عمل آورده چنانک

18. میر عالم نشنیدست به گوش

19. قول این صوت چنان مطرب او

20. وای اگر شهر برآشفتی دوش

21. ای بسا شربت خون کز غم اوی

22. دوش گشتست بر آوازش نوش

23. روستایی بچه‌ای شهر بسوخت

24. کس در این فتنه نباشد خاموش

25. گر شبی دیگر از این جنس کند

26. درگه میر خراسان و خروش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
* این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
شعر کامل
حافظ
* ای رستخیز ناگهان وی رحمت بی‌منتها
* ای آتشی افروخته در بیشه اندیشه‌ها
شعر کامل
مولوی
* به خاک پای عزیزان که از محبت دوست
* دل از محبت دنیا و آخرت کندم
شعر کامل
سعدی