غزل شمارهٔ 18
1. ای به دیدهٔ دریغ خاک درت
2. همه سوگند من به جان و سرت
3. گوش را منتست بر همه تن
4. از پی آن حدیث چون شکرت
5. اشک چون سیم و رخ چو زر کردم
6. از برای نثار رهگذرت
7. مایهٔ کیمیاست خاک درت
8. کی درآید به چشم سیم و زرت
9. دل بیرحم تو رحیم شود
10. گر ز حال دلم شود خبرت
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده