انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 189

1. ای زلف تابدار ترا صدهزار خم

2. وی جان غمگسار مرا صدهزار غم

3. خالی نگردد از غم عشق تو جان من

4. تا حلقهای زلف تو خالی نشد ز خم

5. بر عارض تو حلقهٔ زلف تو گوییا

6. کز مشک چشمهاست به گلبرگ تر رقم

7. یا سلسله است از شبه بر گرد آفتاب

8. یا بیخهای شب زده بر روی صبحدم

9. ای در خجالت رخ و زلف تو روز و شب

10. وی در حمایت لب و چشم تو شهد و سم

11. ای پشت من ز عشق تو چون ابروی تو کوژ

12. وی بخت من ز یمن تو چون چشم تو دژم

13. جانم ز جزع و لعل تو پر درد و پر شفاست

14. طبعم ز روی و موی تو پرنور و پر ظلم

15. از پای تا به سر همه بندست زلف تو

16. زان روی بسته داردم از فرق تا قدم

17. از بند تو چگونه بود روی جستنم

18. کاندم که از تو دورترم با توام به هم

19. در چشم دل مرا تو چنانی که دل چو خصم

20. پیوسته داردم به وصال تو متهم

21. ای در دلم خیال تو شکی به از یقین

22. وی در سخن لب تو وجودی کم از عدم

23. کم کن ز سر تکبر و بنشین که انوری

24. در عشق چون میان و لبت گشت کم ز کم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از دست قاصدی که کتابی به من رسد
* در پای قاصد افتم و بر سر نهم کتیب
شعر کامل
سعدی
* عاشقی پیداست از زاری دل
* نیست بیماری چو بیماری دل
شعر کامل
مولوی
* در این بازار اگر سودیست با درویش خرسند است
* خدایا منعمم گردان به درویشی و خرسندی
شعر کامل
حافظ