انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 236

1. دل بدادیم و جان نمی‌خواهیم

2. خلوتی جز نهان نمی‌خواهیم

3. از نهانی که هست خلوت ما

4. پای دل در میان نمی‌خواهیم

5. خدمت تو مرا ز جان بیش است

6. شاید ار زان‌که جان نمی‌خواهیم

7. هستی جان و دل خصومت ماست

8. هستی هر دوان نمی‌خواهیم

9. با تو بوی وجود جان نه خوشست

10. لقمه بر استخوان نمی‌خواهیم

11. من و معشوقه و بر این مفزای

12. زحمت دیگران نمی‌خواهیم

13. گر بود شیشه‌ای نباشد بد

14. مطربی قلتبان نمی‌خواهیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس
* که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
شعر کامل
سعدی
* روز و شب را همچو خود مجنون کنم
* روز و شب را کی گذارم روز و شب
شعر کامل
مولوی
* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی