انوری_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 266

1. دامن اندر پای صبر آورده‌ای

2. پس به بیداد آستین برکرده‌ای

3. هر زمان گویی چه خوردم زان تو

4. بیش از این چبود که خونم خورده‌ای

5. یک به دستم کم کن از آهنگ جور

6. گرنه با ایام در یک پرده‌ای

7. خون همی ریزی و فارغ می‌روی

8. بازیی نیکو به کو آورده‌ای

9. باری از خون منت گر چاره نیست

10. هم تو کش چون هم توام پرورده‌ای

11. انوری خود کرده را تدبیر چیست

12. زهرخند و خون‌گری خود کرده‌ای


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* خوشست عمر دریغا که جاودانی نیست
* پس اعتماد بر این پنج روز فانی نیست
شعر کامل
سعدی
* بيماریِ مرا نتواند کسی علاج
* خیز ای طبیب چند مرا دردسر دهی
شعر کامل
جامی
* بکوشیم وز کوشش ما چه سود
* کز آغاز بود آنچ بایست بود
شعر کامل
فردوسی