غزل شمارهٔ 321
1. قرطه بگشای و زمانی بنشین بیش مگوی
2. روی بنمای که امروز چنین دارد روی
3. در عذر و گره موی ببند و بگشای
4. که پذیرای گره شد تنم از مویه چو موی
5. ای شده پای دلم آبله در جستن تو
6. چون به دست آمدیم دل بنه و جست مجوی
7. سنگ عشق تو چو بشکست سبوی دل من
8. باز باید زدن آخر بهم این سنگ و سبوی
9. انوری پای نخواهد ز گل عشق تو شست
10. گر تو زو دست بشویی چه کنم دست بشوی
قبلی
هیچ نظری ثبت نشده