غزل شمارهٔ 41
1. دل بیتو به صدهزار زاریست
2. جان در کف صدهزار خواریست
3. در عشق تو ز اشک دیده دل را
4. الحق ز هزار گونه یاریست
5. در راه تو خوارتر ز حاکم
6. ای بخت بد این چه خاکساریست
7. کردیم به کام دشمن ای دوست
8. دانم که نه این ز دوستاریست
9. هجران سیهگر توام کشت
10. این نیز هم از سپیدکاریست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده